بعد عمری بی وفایی با رقیبان آشنایی رفتی و دیدی که تنها جز من افتاده از پا در جهان یاری نداری در شب تاریک غم ها یار غمخواری نداری ای دریغ از آن همه دلدادگی ها سادگی ، افتادگی ، آزادگی ها شد نصیب من از این بیگانگی ها گریه ها ، خندانه ها ،دیوانگی ها رفتی و در های غم را بر من از هر سو گشودی گر چه در دلدادگی صد گونه ما را آزمودی ساده دل من کز همه عالم به تو رو کرده بودم با همه دیر آشنایی ها به تو خو کرده بودم دل به عشقت بسته بودم با غمت بنشسته بودم مردم از این کرده بودم منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فارسی تک چینک دانلود مقاله و پروژه دانشجویی دو ارباب awrga مهندس زمانی 09102191330 تهویه رویا نوین ایرانیان مسافرت های یهویی پویاسازان فناوری اطلاعات دانلود جدید معرفی و نقد کتاب با گیزر :)