روزی خلیفه ی عباسی، مامون، در جمعی از شعرا و مهمانان شروع به سرودن شعر کرد، شاعر ابونواس هم در بین آنان بود (از بزرگان شعر در آن زمان).
زمانی که خلیفه قصیده ی شعر را به پایان رساند، نگاهی به ابونواس انداخت و پرسید: قصیده ام چطور بود ای شاعر؟ فصیح و بلیغ بود؟ ابونواس پاسخ داد: خیر جناب خلیفه هیچ رنگ و بویی از فصاحت در شعرتان نمیبینم مامون ناراحت شد و ابونواس را به شهر اصطبل تبعید و به همراه قوچ ها و الاغ ها زندانی کرد ابونواس به مدت چند سال زندانی ماند و دوباره برای مجلس شعر خلیفه به بغداد دعوت شد هنوز خلیفه شعرش را به پایان نرسانده بود که ابونواس بلند شد و خواست که بیرون برود. خلیفه پرسید؟ کجا میروی ای شاعر؟ ابونواس پاسخ داد: به اصطبل میروم سرورم
منبع: الموسوعة الشاملة_ تاریخ الخلفاء

ترجمه: محمود

ابونواس ,خلیفه ,ابونواس پاسخ ,شاعر ابونواس منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

حکایت vvt29929 شخصی فان گروپ